سرزمینی که خیلی با حاله
بدو بدو 1 بار ببین عاشقش میشی
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1391
نویسنده : writer

یک بازی جالب و جذاب و راحت که در آن شما نقش یک پیرمرد معدنچی را دارید که باید با اقدام به موقع نسبت به برتاپ قلاب، آن را به سنگ های طلا برساند و آنرا استخراج کند!

برای پرتاب قلاب از دکمه جهت گر پایین استفاده کنید. برای شروع بازی بر روی عکس زیر کلیک کنید.


|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1391
نویسنده : writer

یک بازی جذاب و جنگی که هیجان حضور در یک مبارزه واقعی را در شما ایجاد خواهد کرد.

شما در این بازی نقش یک تیراندازی را دارید که باید با سلاح و ابزار مختلفی که در دست دارید از حملات نیروهای دشمن به مقرّ خود دفاع کنید.سلاح شما طبق تصویر زیر با فشار دادن دکمه های 1 تا 6 تغییر خواهد کرد.


برای شروع بازی بر روی عکس زیر کلیک کنید.


|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ : دو شنبه 22 خرداد 1391
نویسنده : writer

روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.

در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!

در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.

او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.

پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.

کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.

همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است...


|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ : یک شنبه 21 خرداد 1391
نویسنده : writer



برای شروع بازی بر روی عکس زیر کلیک کنید.


 
 


|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : یک شنبه 21 خرداد 1391
نویسنده : writer



رمضاني = رم + ضاني(xani)






بابک






طوطي





التماس






بهنوش بختياري





نوکيا





کيارستمي = کيا(KIA) + رستم






فوتبال





رو در وايسي





ماهيتابه





بامزي





مارياکري





ليزينگ





دل(Dell) به دل(Dell) راه داره


|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ : یک شنبه 21 خرداد 1391
نویسنده : writer

ایام امتحانات دانشجوی ایرانی!


|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391
نویسنده : writer

کرش، شغال دوست داشتنی نسل نسبتاً جدید گیم باز ها.یک بازی از سری بازی های کرش که مطمئناً از آن لذت خواهید برد.

برای شروع بازی ابتدا بر روی عکس زیر کلیک کنید.


|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: بازی انلاین , ,
تاریخ : شنبه 20 خرداد 1391
نویسنده : writer


غلط نامه کدخدا!


جواد خیابانی!




حامد بهداد!




دب اصغر!





بیل گیتس!




سیزده به در



دستهای آلو دِه!




جوش شیرین!





قهرمانی!





گونیا!


























|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
موضوعات مرتبط: طنز و با حال , ,
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391
نویسنده : writer

حتما تاحالا نام بازی محبوب Angry Birds یا پرندگان خشمگین را شنیده اید یا حتی آندسته از دوستانی که طرفدار بازی های کامپیوتری هستند از این بازی مهیج لذت کافی برده اند. بطور کلی دیگر کمتر کاربر و گیمری پیدا می‌شود که نسخه‌ای از این بازی را بر روی تلفن همراه و یا بر روی رایانه خود نصب و لذت آنرا تجربه نکرده باشد

داستان بازی در نوع خود بسیار جالب است. شما در نقش پرندگانی ظاهر می‌شوید که مرغهای شما دزدیده و زندانی شده و شما نیز با تمامی بستگان خود که شامل انواع پرنده می‌شود برای آزاد کردن مرغهای خود و از بین بردن این حیوانات بد جنس به آنها حمله می‌کنید.

برای شروع بازی بر روی عکس زیر کلیک کنید.

 
 
 
 

 


|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: بازی انلاین , ,
تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391
نویسنده : writer

- حالا همه عکاس و طراح و گرافیست هم نشدین نشدینا، مملکت به نجار، بقال و میوه فروش هم نیاز داره. از ما گفتن بود!

2- آرزو دارم یک بار... فقط یک بار دیگه برگردم به دوران مدرسه ساعت انشاء، بهم بگن موضوع انشاء: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...! یا مثلا موضوع آزاد.

اونوخ بجای نوشتن از فواید درخت و درختکاری خیلی حرفا واسه نوشتن داشتم.

3- این آقایون محترم همچین می گن دخترای امروزی آشپزی بلد نیستن، خونه داری بلد نیستن، یکی ندونه انگار خودشون مثل مردای قدیم میرن از صبح کار می کنن تا بوق سگ! بابا شماهارو که باید با بیل ساعت 12 از زیر پتو بیرون آورد.

4- هنوز دروغهایت را در گنجه دارم. گاهی باورشان می کنم و باز عاشقت می شوم!

5- تفاوت را احساس کنید!
شاعر اصفهانی: بدنبالت میام هرجا که باشی
شاعر شیرازی: سر راهت نشینم تا بیایی

6- گاو اولی: ما!
گاو دومی: مااااا مااااا
گوسفند وارد ماجرا میشه: بع
گاو اولی: مااااا
گوسفند دومی: بع
گوسفند اولی: بع بع...

نه واقعا نشستی این گفت و گو رو تا آخر خوندی؟ الان هم منتظر بقیه ماجرا هستی؟ ای جانم!

7- می گن واسه کسی بمیر که برات تب کنه، الان یه نمه تب دارم، برنامه ت چیه؟!

8- مردم فقط به یک روش با شما برخورد می کنند، هر روشی که به آنها اجازه دهید.

9- آلیس به یک دوراهی رسید و یک گربه را روی درخت دید
به گربه گفت: «از کدام مسیر باید بروم؟»
گربه پرسید: «به کجا می خواهی بروی؟»
آلیس پاسخ داد: «نمی دانم»
گربه گفت: «پس مهم نیست که از کدام راه بروی» (آلیس در سرزمین عجایب)

10- فقط یه ایرانی می تونه بعد از اینکه جواب آزمایششو گرفت و سالم بود بگه: این همه ول خرج کردمی و هیچی مونم نبود!

11- کاش واسم خواستگار می اومد، بعد من می گفتم: شما اومدین منو بگیرین؟ اونام می گفتن: بله! بعد منم می دویدم و داد می زدم: اگه می تونین منو بگیرین... اگه می تونین منو بگیرن!

12- بعضی از این پشه ها قیافشون انقدر مظلومه که آدم میخاد خودش رگشو پیدا کنه بزاره تو دهنشون!

13- یه بز هم نداریم؛ بهش ثابت کنیم چه علف شیرینی هستیم.

14- نمی خواهم بعد از مرگم به احترامم یک دقیقه سکوت کنی

اکنون که زبانت نیش دارد دهانت را ببند

15- قبل از 12 بخوابیم میگن مرغی، بعد از 12 بخوابیم میگن جغدی، راس 12 بخوابیم میگن بمیر بابا با این سروقت خوابیدنت...

چه غلطی کنیم بالاخره؟

16- یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی... همه وسایلتو که می ریزی بیرون تازه میفهمی چه غلطی کردی

17- همیشه سعی کردم تو زندگیم با کسانی که در برخورد با اطرافیان کلمه هایی مثل: جوجو، عجیجم، عجقم و... رو استفاده می کنن کنار بیام!
ولی خدایی دیگه تحمل جمله: «تی تال می تونی؟» (چی کار می کنی؟) از توانایی و اعصاب من خارجه!

18- برای کسی که می فهمه هیچ توضیحی لازم نیست! برای کسی که نمی فهمه هر توضیحی اضافه است!

19- ما زنها رسم خوبی داریم. زمانه که سخت می گیرد، شروع می کنیم به کوتاه کردن ناخن ها، موها، حرف ها، رابطه ها. (ویرجینیا وولف)

20- دقت کردید هر وقت تو زندگیتون یه روزنه امید پیدا می شه

سریع یه پطروس فداکار پیدا می شه انگشتش رو می کنه توش

21- وارد یه مهمونی میشی، یه عده زیادی برات پا میشن
حالا میخوای احوال پرسی کنی تنوع جملاتت به صفر می رسه
سلام حال شما؟
سلام حال شما چطوره؟
سلام احوالتون؟
سلام خوبین؟ خونواده خوبن؟
سلام، حالتون چطوره؟
و این دوره گردش ادامه دارد

22- دقت کردی وقتی یکی بهت میگه: «اگه یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی؟»

نگران می شی، یاد تمام دروغا و کارای بدی که انجام دادی میفتی

23- قدیما ظرف یکبار مصرف نبود...

دختر همسایه دوبار میومد، یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسطه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت.... بعد میگن چرا آمار ازدواج پایین اومده!

24- وقتی یه بسته پفک یا چیپس رو به صورت اشتراکی دارم با دوستم می خورم

همش یه حسی بهم میگه اون بیشتر خورده، در حقم اجحاف شده...

25- دارم مسواک می زنم بابابزرگم دندون مصنوعیش رو آورده گذاشته تو جیبه پیرهنم می گه یه دستی هم به دندونای ما بزن!

26- دوستم گفت فقط پیاز می تونه اشک آدم رو دربیاره... منم واسه اینکه ثابت کنم اشتباه گفته با نارگیل زدم تو سرش.

27- اگه یه موقعی تو یه موقعیتی گیر کردین که یکی می خواست بکشتتون زودی بگین: بکش! بکش راحتم کن! معطل چی هستی؟ د یالا لعنتی!

تو همه فیلما امتحان خودشو پس داده.

28- کچل باشی... بری بالای شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی! این همه تفاوت توی شعاع 20 کیلومتر...!

29- یه زمانی هرکی پولش به میلیون می رسید پولدار حساب می شد، الان یه میلیونر تو ایران نهایتا می تونه ماشینشو بیمه کنه و چند کیلو هم گوجه سبز با بقیه پولش بخره!

میلیاردر هم می تونه نهایتا یه خونه معمولی حیاط دار با یه ماشین معمولی روز دنیارو داشته باشه، تازه باید یه میلیون آخرشم واسه بیمه و گوجه سبز نگه داره!

30- از تمام دنیا یک صبح سرد، یک چای داغ و یک صبح بخیر تو، برایم کافی است...

31- دقت کردین که هرکدوممون حداقل یکبار تلاش کردیم که کلید لامپو بین حالت خاموش و روشن نگه داریم؟

32- روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.

 


|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
آخرین مطالب

/
مراقب باشید تو این جنگل مطالب گم نشید.این یه عکس از سرزمینمونه. اینجارو به دوستاتون معرفی کنید. محمد حسین حیدری فرد اهل زنجان محله ی انصاریه در خدمتتونم.:)